نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید  ( 993                                                                      

ســوره 17 : اســـرا ( مـکّــی ـ111آیه دارد ـ جزء  پا نزدهم ـ صفحه 282 )


(  قسمــت ششـــم )


در انتظـار پیـروزى دوّم



 

 ( جزء پانزد هــم صفحــه 282آیه 4 تا 8 ) 

بسم الله الرحمن الرحیم 

وَ قَضَیْنَا إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا


   تفسیـــر لفظـــی :

 

و در کتاب آسمانى[شان] به فرزندان اسرائیل خبر دادیم که قطعا دو بار درزمین فساد خواهید کرد

و قطعا به سرکشى بسیار بزرگى برخواهید خاست


در پست قبل تفسیر ادبی عرفانی این آیه شریفه به نظر دوستان رسید ولی با توجه به اهمیت موضوع نگاهی داریم به برخی تفاسیر دیگر در این مورد .

و اینک : تفسیر آیت از نگاه سایر مفسّران :

 

از جمله گروه ها و دشمنانی که خداوند در قرآن مکررا به آن ها اشاره کرده است، بنی اسراییل می باشند. بنی اسراییل در قرآن بارها به عنوان قومی پیمان شکن، حیله گر ، حسود ، بهانه گیر ، ناسپاس و تنبل معرفی شده است ؛ به نحوی که حتی مردم این قوم ، عنایات خداوند را نادیده گرفته و به جیفه های پست مادی مشغول بوده اند.

خداوند در آیات بسیاری از قرآن به بیان کارشکنی ها و نافرمانی های قوم بنی اسراییل پرداخته و مسلمانان را از پرداختن به اعمال و رفتار آن ها باز داشته است.

خداوند در سوره اسراء می فرماید :وقضینا إلى بنی إسرائیل فی الکتاب لتفسدن فی الأرض مرتین و لتعلن علواکبیرا (4) فإذا جاء وعد أولاهما بعثنا علیکم عبادا لنا أولی بأس شدید فجاسواخلال الدیار و کان وعدا مفعولا (5) ثم رددنا لکم الکرة علیهم و أمددناکمبأموال و بنین و جعلناکم أکثر نفیرا (6)  إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم و إن أسأتمفلها فإذا جاء وعد الآخرة لیسوؤا وجوهکم و لیدخلوا المسجد کما دخلوه أولمرة و لیتبروا ما علوا تتبیرا (7) عسى ربکم أن یرحمکم و إن عدتم عدنا و جعلناجهنم للکافرین حصیرا (8) » ترجمه: ما به بنى اسرائیل در کتاب (تورات) اعلام کردیم که دو بار در زمین فساد خواهید کرد، و برترى جویى بزرگىخواهید نمود. هنگامى که نخستین وعده فرا رسد مردانى پیکار جو را بر شما مىفرستیم (تا سخت شما را در هم کوبند حتى براى بدست آوردن مجرمان) خانه هارا جستجو مى کنند، و این وعده اى است قطعى. سپس شما را بر آنها چیره مىکنیم و اموال و فرزندانتان را افزون خواهیم کرد و نفرات شما را بیشتر (ازدشمن) قرار مى دهیم. اگر نیکى کنید بخودتان نیکى مى کنید، و اگر بدى کنیدباز هم به خود مى کنید، و هنگامى که وعده دوم فرا رسد (آن چنان دشمن برشما سخت خواهد گرفت که) آثار غم و اندوه در صورتهایتان ظاهر مى شود و داخلمسجد (اقصى) مى شوند، همانگونه که در دفعه اول وارد شدند، و آنچه را زیرسلطه خود مى گیرند درهم مى کوبند! امید است پروردگارتان به شما رحم کند،هر گاه برگردید ما باز مى گردیم، و جهنم را زندان سخت کافران قرار دادیم) . (سوره اسراء : آیات 4 تا 8)

در این آیات به ذکر گوشه اى از تاریخ پرماجراى بنى اسرائیل پرداخته و مى گوید: " ما در کتاب تورات به بنى اسرائیل اعلام کردیم که شما در زمین، دو بــــار فساد خواهید کرد، و راه طغیان بزرگى را در پیش خواهید گرفت".  [ قضاء] گر چه داراى معانى مختلفى است اما در اینجا به معنى " اعلام" است. منظور از کلمه " الارض" به قرینه آیات بعد سرزمین مقدس فلسطین است که " مسجد الاقصى" در آن واقع شده است.

در آیات بعد به شرح این دو فساد بزرگ و حوادثى که بعد از آن به عنوان مجازات الهى واقع شد پرداخته چنین مى گوید." هنگامى که نخستین وعده فرا رسد و شما دست به فساد و خونریزى و ظلم و جنایت بزنید، ما گروهى از بندگان رزمنده و جنگجوى خود را به سراغ شما مى فرستیم ( تا به کیفر اعمالتان شمارا درهم بکوبد ((فإذا جاء وعد أولاهما بعثنا علیکم عبادا لنا أولی بأس شدید) این قوم جنگجو آن چنان بر شما هجوم مى برند که حتى براى یافتن نفراتتان " هر خانه و دیارى را جستجو مى کنند ) فجاسوا خلال الدیار(  و این یک وعده قطعى و تخلف ناپذیر خواهد بود ( و کان وعدا مفعولا)

سپس الطاف الهى بار دیگر به سراغ شما آمد و شما را بر آن قوم مهاجم پیروز کردیم) ثم رددنا لکم الکرة علیهم) و شما را بوسیله اموال و ثروت سرشار و فرزندان و نفرات بسیار تقویت نمودیم )و أمددناکم بأموال و بنین). آن چنان که نفرات شما بر نفرات دشمن فزونى گرفت) (و جعلناکم أکثر نفیرا.(  این گونه الطاف الهى شامل حال شما مى شود شاید به خود آئید و به اصلاح خویشتن بپردازید دست از زشتیها بردارید و به نیکى ها رو آرید ، چرا کهاگر نیکى کنید به خود نیکى کرده اید و اگر بدى کنید به خود بدى کرده اید، (إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم و إن أسأتم فلها)

 این یک سنت همیشگى است نیکى ها و بدیها سرانجام به خود انسان باز مى گردد ، هر ضربه اى که انسان مى زند بر پیکر خویشتن زده است، و هر خدمتى به دیگرى مى کند در حقیقت به خود خدمت کرده است، ولى مع الاسف نه آن مجازات شما را بیدار مى کند و نه این نعمت و رحمت مجدد الهى باز هم به طغیان مى پردازیدو راه ظلم و ستم و تعدى و تجاوز را پیش مى گیرید و فساد کبیر در زمین ایجاد مى کنید و برترى جویى را از حد مى گذرانید. سپس وعده دوم الهى فرا مى رسد: " هنگامى که این وعده دوم فرا مى رسد باز گروهى جنگجو و پیکارگر بر شما چیره مى شوند ، آن چنان بلائى به سرتان مى آورند که آثار غم و اندوه از صورت هاى شما مى بارد  (فإذا جاء وعد الآخرة لیسوؤا وجوهکم)    آنها حتى بزرگ معبدتان بیت المقدس را از دست شما مى گیرند ، و در آن داخل مى شوند همانگونه که بار اول داخل شدند (و لیدخلوا المسجد کما دخلوه أول مرة ). آنها به این هم قناعت نمى کنند،" تمام بلاد و سرزمینهایى را که اشغال کرده اید درهم مى کوبند و ویران مى کنند )و لیتبروا ما علوا تتبیرا) با این حال باز درهاى توبه و بازگشت شما به سوى خدا بسته نیست باز هم" ممکن است خداوند به شما رحم کند (عسى ربکم أن یرحمکم) و اگر به سوى ما باز گردید ما هم لطف و رحمت خود را به شما باز مى گردانیم، و اگر به فساد و برترى جویى گرائید باز هم شما را به کیفر شدید گرفتار خواهیم ساخت (و إن عدتم عدنا)  و تازه این مجازات دنیا است" و ما جهنم را براى کافران زندان سختى قرار داده ایم  (و جعلنا جهنم للکافرین حصیرا )

دو فساد بزرگ تاریخى بنى اسرائیل

در آیات فوق، سخن از دو انحراف اجتماعى بنى اسرائیل که منجر به فساد و برترى جویى مى گردد به میان آمده است، که به دنبال هر یک از این دو ، خداوند مردانى نیرومند و پیکار جو را بر آنها مسلط ساخته تا آنها را سخت مجازات کنند و به کیفر اعمالشان برسانند. گر چه تاریخ پر ماجراى بنى اسرائیل ، فراز و نشیب بسیار دارد ، و پیروزیها و شکستها در آن فراوان دیده مى شود اما در این که قرآن به کدام یک از این حوادث اشاره مى کند در میان مفسران گفتگو بسیار زیاد است ؛ که به عنوان نمونه چند قسمت از آنها عبارتند از:

1 ـ آنچه از تاریخ بنى اسرائیل استفاده مى شود این است که :

نخستین کسى که برآنها هجوم آورد و بیت المقدس را ویران کرد، بخت النصر پادشاه بابل بود، و هفتاد سال بیت المقدس به همان حال باقى ماند، تا یهود قیام کردند و آن را نوسازى نمودند،

دومین کسى که بر آنها هجوم برد قیصر روم اسپیانوس بود که وزیرش" طرطوز" را مامور این کار کرد، او به تخریب بیت المقدس و تضعیف و قتل بنى اسرائیل کمر بست، و این حدود یکصد سال قبل از میلاد بود.

بنا براین ممکن است دو حادثه اى که قرآن به آن اشاره مى کند همان باشد که در تاریخ بنى اسرائیل نیز آمده است، زیرا حوادث دیگر در تاریخ بنى اسرائیل آن چنان شدید نبود که حکومت آنها را به کلى از هم متلاشى کند، ولى حمله بخت النصر ، قدرت و شوکت آنها را به کلى درهم کوبید، این تا زمان" کورش" ادامه داشت، و پس از آن بنى اسرائیل مجددا به قدرت رسیدند و این وضع ادامه داشت تا بار دیگر قیصر روم بر آنها هجوم برد و حکومتشان را متلاشى کرد و این دربدرى هم چنان ادامه یافت (تا در این اواخر که به کمک قدرت هاى جهانخوار واستعمارگر حکومتى براى خود دست و پا کردند

 2 ـ  طبرى" در تفسیر خود نقل مى کند که پیامبر ص فرمود:

مراد از فساد اول قتل حضرت زکریا و گروهى دیگر از پیامبران ، و منظور از وعده نخستین، وعده انتقام الهى از بنی اسرائیل به وسیله " بخت النصر" مى باشد،

و مراد از فساد دوم شورشى است که بعد از" آزادى بوسیله یکى از سلاطین فارس" مرتکب شدند، و دست به فساد زدند، و مراد از وعده دوم هجوم " انطیاخوس" پادشاه روم است.

این تفسیر با تفسیر اول تا اندازه اى قابل انطباق است، ولى هم راوى این حدیث مورد وثوق نیست و هم انطباق تاریخ " زکریا" و " یحیى" بر تاریخ " بخت النصر" و " اسپیانوس یا انطیاخوس" محرز نمى باشد، بلکه بنا به گفته بعضى بخت النصر معاصر " ارمیا" یا " دانیال" پیامبر بوده،  و قیام او حدود ششصد سال پیش از زمان یحیى صورت گرفته بنا بر این چگونه قیام بخت النصر مى تواند براى انتقام خون یحیى اقدام کرده باشد.

3 ـ  بعضى دیگر گفته اند بیت المقدس یک بار در زمان داود و سلیمان ساخته شد و بخت النصر آن را ویران کرد که این همان وعده اولى است که قرآن به آن اشاره مى کند، و بار دیگر در زمان پادشاهان هخامنشى ساخته و آباد شد و آن را " طیطوس" رومى ویران ساخت  ، (توجه داشته باشید طیطوس یا طرطوز که در بالا ذکر شد قابل انطباق است) و از آن پس هم چنان ویران ماند تا در عصر خلیفه دوم که آن سرزمین بوسیله مسلمانان فتح شد.

این تفسیر نیز چندان منافات با دو تفسیر بالا ندارد.

4 ـ  در برابر تفسیرهاى فوق و تفاسیر دیگرى که کم و بیش با آنها هماهنگ است، تفسیر دیگرى داریم که سید قطب در تفسیر فى ظلال احتمال آن را داده است که با آنچه گفته شد به کلى متفاوت مى باشد، و آن اینکه : این دو حادثه تاریخى در گذشته و در زمان نزول قرآن واقع نشده بوده بلکه مربوط به آینده است که یکى از آنها احتمالا فساد آنها در آغاز اسلام بود که منجر به قیام مسلمانان به فرمان پیامبر(ص) بر ضد آنان شد و به کلى از جزیره عرب بیرون رانده شدند، و دیگرى مربوط به قیام نازی هاى آلمان به ریاست هیتلر بر ضد یهود بوده است ،  ولى اشکال این تفسیر این است که در هیچیک از آنها داخل شدن قوم پیروزمند در بیت المقدس تا چه رسد به ویران کردن آن ، وجود ندارد.

[ ادامه مطلب در پست بعــــــد ]



موضوع :